1716. مادر

ساخت وبلاگ

از پشت هزاران صدای بایگانی شده در ذهنت, یکی خودش را جلو بکشد و بگوید طیبه هستم! بعد تو مستقیم بربادرفته را بیاد بیاوری و پرده های مخمل سبز رنگ ... درست در ملتهب ترین ساعت هایی که فکر میکنی حتما بیماری و باید ساعت ها استراحت مطلق داشته باشی, حالت خوب میشود. اما یک چیز مدام در ذهنت تکرار میشود, بعد از ۱۳ سال چطور میشود که یک نفر تو را یاد میکند؟!

1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 56 تاريخ : چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت: 23:19

۱. حس میکنم رو هوام. درست مثل اون زمان هاییکه مطمئنی افتادی خارج از جو زمین و بی هیچ اختیاری, سر و ته میشی.

۲. اینجوری ثابت میکنی که موجودی قدرتمند و مافوق تصور بشری هستی؟!

1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 73 تاريخ : چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت: 23:19

یعالمه حرف میزنیم و بعد من به این نتیجه میرسم که هنوز به اندازه اینگرید خل و چل نشدم! 1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت: 23:19

۱. با همه آدم ها کاملا در وضعیت مصالحه به سر می برم. یک زمان هایی که به ناچار به خودم فکر میکنم, از خودم می پرسم, علت این همه انفعال چیست؟ دقیق می شوم و گذشته را بیشتر می کاوم. همه مقصرند؟ و من مسئول 1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت: 23:19

دارم به این جمع بندی میرسم که احتمالا یک چیزی کم است. باید دوباره دوست بدارم ... عشق ... شاید. 1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 60 تاريخ : چهارشنبه 15 بهمن 1399 ساعت: 23:19